کد مطلب:122430 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

پاسخ امام به عمر بن عثمان
اما تو ای عمر بن عثمان! به جهت حماقت لایق جواب نیستی! تو كجا و این مسائل كجا! مثل تو مثل پشه ای است كه به نخل تنومند خرما می گوید محكم خودت را نگهدار كه می خواهم از تو پایین بیایم و درخت به او می گوید من نشستن تو را حسن نكردم تا پرش تو بر من مشكل شود. وجود تو در نظر من چنان حقیر و ناچیز است كه فكر نمی كردم چیزی به من بگویی كه جواب آن بر من مشكل آید. اما من جواب تو را می گویم.

آیا بد گفتن تو به علی در حسب او نقصانی به وجود می آورد یا او را از رسول الله دور می سازد یا به شخصیت او توهین می شود و یا او را گرفتار می كند یا او را در قضاوت به ستمگری متهم می كند یا او را به دنیا علاقه مند می شناسد؟ هر كدام از اینها را بگویی دروغ گفته ای. [1] .

اما آنچه گفتی كه خون نوزده نفر از كشته شدگان بدر به گردن ماست، بدان كه خدا و رسول او آنها را كشتند و پیامبر فرموده: وقتی اولاد وزغ (قورباغه) به سی نفر رسیدند بیت المال را در میان خویش تقسیم می كنند و بندگان خدا را به بندگی خویش درمی آورند و به منكر و فریب كتاب خدا را تحریف می كنند و چون به سیصد نفر رسیدند لعنت خدا بر آنان محقق می شود و آنگاه كه به چهارصد نفر رسیدند هلاك و نابودی آنان از جویدن یك خرما آسانتر است. در این هنگام حكم بن ابی العاص داخل شد. حضرت رسول فرمود: آهسته صحبت كنید كه وزغ می شنود و این سخن در نتیجه ی رؤیایی بود كه رسول خدا (ص) دیده بود. پیامبر، بنی امیه و سلطنت آنها را در خواب دید و ناراحت شد. پروردگار عالم، آیه ی «و ما جعلنا الرؤیا التی اریناك الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة فی القران» را نازل فرمود. نیز آیه ی «لیلة القدر خیر من الف شهر» را نازل فرمود. من هم صراحتا می گویم كه بدانید بعد از قتل علی (ع) سلطنت شما بیش از هزار ماه نیست، چنانكه خداوند فرموده.


[1] معكوف از ماده ي عكف، به معني منع از حركت، و نگاه داشتن در يك محل است.